اتفاقات سالهای اخیر به ما میگوید ایجاد آشفتگی در باشگاه چلسی نمیتواند خیلی سخت باشد. وقتی که چلسی با مشکلات کوچکی روبرو میشود، هیئت مدیره این باشگاه دوست دارد این مشکل را به عنوان یک وضعیت اضطراری تمام عیار در نظر بگیرد.
طرفداری | اختلاف چهار امتیازی با صدر جدول پس از هفده هفته از برگزاری لیگ برتر را نمیتوان یک موضوع نگرانکننده به حساب آورد. با این حال خیلی از مدیران این طور فکر نمیکنند. وقتی تیم در کورس قهرمانی است، کسب سه برد از هفت بازی آن هم در حالی که تیم با اختلافی سه امتیازی صدرنشین بود، میتواند یک بهانه مناسب برای مدیران باشد. بیشک پس از آخرین ناکامی چلسی در کسب برد یعنی تساوی 1-1 مقابل اورتونِ نه چندان قدرتمند، مدیریت چلسی کمی نگران و مضطرب شده است. تصمیمات مدیریتی که چلسی پیشتر گرفته، این را نشان میدهد. پس از چند نتیجه ضعیف، معمولا هواداران یا رسانهها به واکنشهای بیش از حد درباره نتیجه ضعیف متهم میشوند اما مدیریت چلسی در زمینه صبور نبودن شهرت بیشتری در مقایسه با چهار رقیب اصلی خود دارد.
توماس توخل این را بهتر از هر کسی میداند. او آخرین کسی است که از سیاست تحملناپذیر بودن باشگاه در قبال نتایج ضعیف سود برده است. وقتی که فرانک لمپارد نتوانست به خوبی دوره گذار تیم را مدیریت کند، توخل جانشین او شد. مثل اخراج سرمربیان قبلی، خیلیها فکر میکردند چلسی در قبال لمپارد برخورد سفت و سختی داشته است. در عرض چند ماه، این نظرات تغییر کرد چرا که چلسی با رشد زیادی روبرو شد و لیگ قهرمانان اروپا را فتح کرد. سیاست چلسی، کارآمدی خودش را نشان داد؛ این روش چلسی است، پیروز شوید و پیروزیها را تکرار کنید.
توخل وقتی کارش را در چلسی شروع کرد، سریعا فهمید یورگن کلوپ و پپ گواردیولا در صورت مواجه شدن با افت جزئی همیشه از حمایت مدیریت اجرایی باشگاههایشان برخوردار خواهند بود. در چلسی این طور نیست چرا که پس از یک تساوی خانگی مقابل تیمی که در ردههای انتهایی جدول حضور دارد، ممکن است به بحثهای خصوصی مدیریت باشگاه در خصوص مشکلات موجود منجر شود. این یعنی سرمربی چلسی بیش از هر سرمربی دیگری در لیگ برتر تحت فشار است. زمان، هرگز دوست سرمربی چلسی نیست. هرگز نمیتوان تصور کرد یک سرمربی در استفموردبریج همانند سه سال ابتدایی یورگن کلوپ در لیورپول یا سال نخست نسبتا ضعیف پپ گواردیولا در منچسترسیتی کار کند.
من هرگز تمایلی نداشتهام تا چلسی را بابت این سیاست انتقاد کنم و در واقع فلسفه «اول یا هیچ» چلسی را تحسین میکنم، به خصوص این که استعدادهای داخل ترکیب چلسی میتوانند کسب حداقل یک جام در هر فصل را میتوانند ممکن کنند. سرمربیان سایر تیمها میراثدار چنین ترکیب غنیای نمیشوند و به همین خاطر است که باید ترکیب تیمشان را بازسازی کننند. مشکل برای سرمربی چلسی اینجاست که اگر نتواند انتظارات پیش رو را برآورده کند، بدون توجه به دستاوردهای قبلیاش به یک تهدید برای باشگاه تبدیل میشود. مشخصا چلسی جاهطلبی زیادی برای فتح لیگ برتر انگلیس دارد. موفقیت سریع توخل میتواند برای او مثل یک شمشیر دو لبه باشد، مثل یک اتفاق مبارک و مثل یک نفرین. فتح لیگ قهرمانان اروپا در عرض شش ماه، یعنی انتظارات از او و تیمش به بیشترین سطح ممکن رسیده است.
مشکل برای توخل اینجاست گرچه چلسی میتواند در سال 2022 به جام برسد اما هنوز در زمینه پیشرفت، 12 ماه از لیورپول و منچسترسیتی عقب است. چلسی حال حاضر در حال تکامل است. روملو لوکاکو به عنوان یک دارایی ارزنده به تیم توخل اضافه شده اما تا به امروز هنوز خط حمله این تیم شکل ثابتی به خود نگرفته است. توخل ابزار زیادی در دست دارد و برای مثال باید گفت عمق ترکیب تیم او نسبت به لیورپول خیلی بیشتر است. وقتی منچسترسیتی در استمفوردبریج توانست چلسی را شکست دهد، متوجه شدیم چلسی چه وضعیتی دارد. تفاوتهای زیادی میان دو تیم نیست اما سیتی هماهنگتر و برتر است. با این حال چلسی در روز خوب خود همچنان میتواند منچسترسیتی را شکست دهد، درست مثل فینال لیگ قهرمانان اروپا. در طول 38 بازی فصل، منچسترسیتی تیمی است که بقیه باید در تعقیبش باشند. آنها و لیورپول، روند پیروزیهای پی در پی دارند و حتی زمانی که در بهترین فرم هم نیستند، میتوانند همچنان پیروز شوند.
چلسی هم در حال نزدیک شدن به آنهاست و دیر یا زود آنها نیز به چنین سطحی میرسند اما نمایشهای هفتههای اخیر نشان داده چلسی فعلا در سطح منچسترسیتی و لیورپول نیست. چلسی وقتی کنترل بازی را در دست دارد، نمیتواند کار را تمام کند. با توجه به نزدیک بودن فاصلهها کورس قهرمانی، چلسی دیگر جای خاصی برای اشتباه کردن نخواهد داشت و آنها باید طی هفتههای آینده بتوانند بهتر شوند چرا که اگر فاصله چهار امتیازی به شش یا هشت برسد، جبران آن بسیار دشوار خواهد شد. بعید است لیورپول و سیتی اشتباهات زیادی انجام دهند تا چلسی به مسیر صحیح برگردند. معیار تازه این سالهای لیگ برتر نشان میدهد هر تیمی که نتواند خودش را به 90 امتیاز برساند، جایی در کورس قهرمانی ندارد.
به گمان من، توخل میداند تیمش در کورس قهرمانی نسبت به منچسترسیتی و لیورپول شانس پایینتری دارد اما در عین حال میداند که چلسی فصل آینده در موضع قدرتمندتری برای فتح لیگ برتر خواهد بود. برای قهرمانی چلسی، منچسترسیتی باید از فرم خوب خود خارج شود و لیورپول هم نتواند به آن فرم سال 2020 برسد. تا این جای کار، شرایط برای گواردیولا و کلوپ مثل همیشه بوده است، مگر این که بحران مصدومیتها باعث تغییر وضعیتشان شود. چلسی برای قرار دادن جایگاه خود در کورس قهرمانی خیلی فوق العاده کار کرده و در واقع سه تیم بالانشین لیگ برتر انگلیس در زمره بهترین تیمهای اروپا هستند؛ این عصر طلایی لیگ برتر انگلیس است.
از نظر شخصی، وضعیت کنونی لیگ برتر انگلیس شبیه سالهای 2005 تا 2009 است؛ زمانی که تیم فاتح لیگ قهرمانان اروپا نمیتوانست لزوما فاتح لیگ برتر انگلیس شود. در آن زمان لیورپول قهرمان اروپا شد اما منچستریونایتد و چلسی خیلی قدرتمند بودند. این ممکن است که تیم قهرمان اروپا در لیگ داخلی به مشکل بخورد. گواردیولا، کلوپ و توخل هر سه سرمربیان نخبهای هستند که انگلیس را بهترین جا برای سنجش مهارتهای خود میدانند. هر یک از این تیمها میتواند قهرمان لیگ برتر یا لیگ قهرمانان اروپا شود؛ آنها بسیار شگفت انگیز هستند و میتوانند در دسته بهترین تیمهایی که تاکنون دیدهایم، قرار گیرند. در طول دههها، نبردهای زیادی برای قهرمانی وجود داشته است؛ آرسنال-منچستریونایتد، منچستریونایتد-منچسترسیتی و لیورپول-منچسترسیتی، به یادماندنیترین آنها بوده اند. ماه بعد مشخص میشود که آیا میتوانیم یک کورس قهرمانی نادر میان سه تیم را ببینیم یا نه؛ بازیهای رو در روی تیمها مقابل یکدیگر میتواند در این راه تعیینکننده باشد اما تفاوت میان این سه باشگاه این است: فارغ از هر نتیجه ای، کلوپ و گواردیولا سال بعد بازهم به مبارزه ادامه میدهند اما برای توخل چنین تضمینی وجود ندارد.
به قلم جیمی کرگر از تلگراف