ادبیات سینمایی از زمان شکلگیری هنر هفتم، فراز و فرودهای زیادی داشته است. اصلا در طول این نزدیک به ۱۲۵ سال، خود سینما آن قدر دستخوش تغییر شده که نوشتن دربارهی آن را هم نیازمند به تغییر رویهها و تغییر ایدئولوژیها و بازنگریهای مداوم کرده است. اما در این میان هستند کسانی که چنان تار و پود این هنر راشکافتهاند و وارد لایههای پنهانش شدهاند که با گذر سالها، هنوز هم نوشتههایشان قابل استناد است و نمیتوان از آنها گذشت. همین موضوع ما را بر آن داشت که لیستی از ۶ کتاب سینمایی نوشته شده توسط این نظریهپردازان و منتقدان تهیه کنیم و به معرفی یکی از آثار ترجمهی شده آنها دست بزنیم. با ذکر این نکته که طبعا این لیست میتواند بسیار طولانیتر باشد.
- ۱۲ کتاب سینمایی که برای درک بهتر فیلمها باید بخوانید
- ۱۰ کتاب برتر که در فیلمهای سینمایی استفاده شدند
باید به این نکته توجه داشت که به خاطر سمت و سوی هنری سینما، نویسندگان هنرهای دیگر و نظریهپردازان فلسفهی هنر هم گاهی وسوسه شدند که در باب آن و تاثیراتش قلم بزنند. به ویژه که هنر سینما به سبب ماهیتش، مخاطب بسیار بیشتری از دیگر هنرها داشت و نمیشد آن را نادیده گرفت و اگر کسی میخواست خوانده شود، باید از آن سخن میگفت. از دیگر سو بسیاری از نظریههای هنری مطرح شده قبل از اختراع سینما هم هنوز مورد بحث بودند و حال که هنر تازهای به میدان آمده بود، علاقهمندان به این نظریات سعی داشتند که به تطبیق آنها با سینما دست بزنند. این گونه شد که کتابهای سینمایی روز به روز فزونی یافت و هنر سینما سر از هر اثری درآورد که به هنر به شکل عامش میپرداخت. امروزه کار به جایی رسیده که حتی این هنر و تاثیرش سر از کتابهای تاریخی هم درآوردهاند و نویسندگان تاریخ قرن بیستم، گوشه چشمی هم به سینمای این دوران دارند.
شش نویسندهی برگزیدهی این مقاله، شش نفر با شش تفکر کاملا متفاوت هستند و هر کدام سعی کردهاند از زاویهی نگاه تازهای به سینما نگاه کنند. از آندره بازنی که انگار فیلسوف سینما بود و هر چیز آن را با عینک ویژهی خود مینگریست و از نقد یک فیلم به چیزهایی میرسید که به ذهن هیچ کس دیگری نرسیده بود تا نوئل کرولی که از اساس به سینما به عنوان هنری تاثیرگذار نگاه میکند و سعی میکند به واکاوی چرایی این تاثیرگذاری و دلیل اقبال مخاطب بپردازد و حتی سری به ژانر وحشت میزند و از این میگوید که چرا مخاطب سینما علاقه دارد که در شرایطی ایمن، احساس ترس را تجربه کند.
خواندن این کتابها قطعا بر هر علاقهمند به سینمایی واجب است؛ علاوه بر این که به شما کمک میکنند در فهم فیلمها به یک نگاه تحلیلی برسید، بر نوع نگاه شما به زندگی هم تاثیر میگذارند. آندره بازن در جایی از کتاب «سینما چیست؟» ذیل مقالهی در دفاع از روسلینی مینویسد: «اریستارکوی عزیز، انتظار ندارم متقاعد شده باشی. در هر حال هیچگاه فقط با استدلال نمیتوان بر دیگری غلبه یافت. اغلب ایمانی که در استدلال نهفته است، مهمتر است. اگر فقط ایمان من دست کم بتواند ایمان تو را برانگیزد، راضی خواهم بود.»
۱. سینما چیست؟
- نویسنده: آندره بازن
- مترجم: محمد شهبا
- انتشارات: هرمس
بسیاری آندره بازن را بزرگترین تئوریسین تاریخ سینما میدانند. او مدتها دربارهی سینما نوشت و با توجه به عمر کوتاهش، گنجینهای معرکه از نظریات مختلف از خود به جا گذاشت. مجموعهی این نظریات در همین کتاب «سینما چیست؟» جمع شده است که امروزه بسیاری آن را یکی از مهمترین کتابهای سینمایی میدانند و حتی فیلمسازان بزرگی از تاثیر نوشتههای آندره بازن در این کتاب، بر خود گفتهاند. جالب این که گرچه این مطالب دههها قبل نوشته شده، اما همچنان تازه و بحثبرانگیز است و هنوز هم تاثیرش را میگذارد.
خواندن «سینما چیست؟» برای کسانی که با مباحث فلسفی و هنری آشنایی چندانی ندارند یا از وقایع مهم تاریخ سینما در نیمهی اول قرن بیستم بیخبرند، کار چندان سادهای نیست. نثر کتاب هم به گونهای است که مخاطب ورزیده را طلب میکند. به همین دلیل هم برای رودر رو شدن با آن اول باید اهل مطالعه باشی تا بتوانی سر از حرفهای نویسنده درآوری.
بازن در این جا از تکامل زبان سینما گفته، از تاثیر تئاتر و سینما بر هم، از واقعگرایی و تاثیرش بر مخاطب، از «همشهری کین» (Citizen Kane) اثر یگانهی ارسن ولز و بزرگان نئورئالیسم و چارلی چاپلین. او از وسترن نوشته و آن را عالیترین نوع سینما نامیده است. این چنین آندره بازن مدام بین هنرها و شاخههای مختلف علوم انسانی پلی به سوی سینما زده و از دغدغههای خود در باب آفرینش فیلمهای سینمایی و تجربیاتش در سالن سینما نوشته است.
کتاب «سینما چیست؟» از دو دفتر تشکیل شده که مقدمهی دفتر اول به قلم ژان رنوار بزرگ و هیو گری است و مقدمهی دفتر دوم هم به قلم فرانسوآ تروفو و باز هم هیو گری. از همین دو مقدمه میتوان پی به اهمیت کتاب برد و فهمید که سینما چه دریای بیکرانی است و هیچگاه نمیتوان تمام وجوه آن را درک کرد. آندره بازن با چشمان یک منتقد هنری به فیلمها نگاه میکرد اما با قلم یک فیلسوف دربارهی آنها مینوشت. این چنین است که خوانندهی کتاب پس از ورق زدن «سینما چیست؟» متوجه خواهد شد که سینما نه تنها فقط یک سرگرمی ساده نیست، بلکه جهانی یگانه خلق میکند که هم میتواند خطرناک باشد و هم شفادهنده.
در بخشی از کتاب میخوانیم: از این خاطرات گذشته درمییابیم که روابط بین تئاتر و سینما قدیمیتر و نزدیکتر از آن است که معمولا میپندارند و یقینا این روابط به آن چه به دیدهی تحقیر «تئاتر فیلمشده» مینامند، منحصر نیست. به علاوه دیدیم که تاثیر ناخودآگاه پیشینه و سنتهای تئاتر بر آن دسته از فیلمهایی که آنها را منحصرا و کاملا سینمایی میدانند بسیار زیاد بوده است. هر چند که این تاثیر ناخودآگاه بوده و کسی به آن اعتراف نکرده است.
۲. هنر سینما
- نویسنده: دیوید بوردول و کریستین تامسون
- مترجم: فتاح محمدی
- انتشارات: مرکز
اول این که کتاب مورد بحث ما یعنی «هنر سینما»، کتاب اصلی مقدماتی برای ورود به دانشگاهها و آموزشگاههای سینمایی در کشور آمریکا است. نویسندگان این کتاب یعنی دیوید بوردول و کریستین تامسون زن و شوهری هستند که با دیدی تاریخی، به سینما نگاه میکنند و از آن جایی که به نظریات روانشناسی شناختی باور دارند، اثری متفاوت تالیف کردهاند که نه تنها در طول این ۱۲۵ سال تاریخ سینما بیهمتا، بلکه به مهمترین کتاب برای دانشجویان سینما تبدیل شده است. پس اگر قرار باشد فقط یک عنوان از میان کتابهای این فهرست تهیه کنید، حتما همین کتاب را بخرید.
بوردول و تامسون از نظریهپردازان نئوفرمالیست در سینما محسوب میشوند. نئوفرمالیستها سعی کردند که با بازگشت به نظریههای فرمالیستی، توضیح دهند که چگونه تمام اجزای یک فیلم از یک قاعدهی مشخص تبعیت میکنند و در پایان چگونه به خلق یک معنای مشخص میرسند. به همیین دلیل هم کتاب مورد اشاره، اثری است که مخاطبش را با زیبایی شناسی فیلم و جنبههای مختلف هنری سینما آشنا میکند.
در این جا نویسندگان تلاش کردهاند که کلیات سینما مانند تولید فیلم، فرم، تدوین، سبک و غیره را به طور مجزا بررسی کنند و در پایان با کنار هم قرار دادن همگی، تمرینی برای خوانش هر فیلمی بسازند. البته طبعا چنین خوانشی ربط چندانی به ایدئولوژیهای ذهنی ندارد و از معنایی نشات میگیرد که از ترکیب اجزا تشکیل شدهاند؛ در واقع معنایی که خود کارگردان به دنبال آن است نه معنایی که مخاطب از جایی خارج از جهان فیلم به آن سنجاق میکند. این مورد یکی از مواردی است که کتاب مورد بحث را به کتابی برای همه تبدیل کرده است.
از سوی دیگر بسیاری از نظریات بوردول و تامسون در این کتاب، هنوز هم نظریات مرجع برای خوانش فیلمها هستند. مثلا کسی که میخواهد بداند فیلمی مانند «همشهری کین» ارسن ولز چرا بهترین فیلم تاریخ سینما است، با خواندن این کتاب به مقصودش خواهد رسید. ضمن این که خوانش درست چنین فیلمی، مخاطب احتمالی کتاب را آمادهی فهم دیگر فیلمها میکند. علاوه بر همهی اینها، نویسندگان به راهی دست پیدا کردهاند که مکاتب مختلف سینمایی را با دیدی فرمال واکاوی کرده و آنها را از چارچوبهای مدام در حال تغییر نظریات سیاسی یا اجتماعی خارج کنند. به این معنا که کتاب «هنر سینما» معیاری برای داوری همهی فیلمها در اختیار مخاطبش قرار میدهد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: لزومی ندارد که در تحلیل هر روایتی، به ترتیبی که در این جا دیدیم خود را مقید به مقولههای علت – معلول، تفاوتهای داستان – طرح و توطئه، انگیزهها، توازیها، پیشروی از آغاز تا پایان و دامنه و عمق روایتگری کنیم. مقصود ما از بررسی «همشهری کین» همان قدر که نشان دادن این مقولهها بود، تحلیل روایت فیلم هم بود. منتقد با ممارست بیشتر، آشنایی بیشتری با این شیوهی تحلیل پیدا میکند و میتواند در انطباق با شیوهی خاص خود، آنها را با قابلیت انعطاف بیشتری در یک فیلم خاص به کار گیرد.
۳. تئوریهای اساسی فیلم
- نویسنده: دادلی اندرو
- مترجم: مسعود مدنی
- انتشارات: تابان خرد
دادلی اندرو به واسطهی ترجمهی این اثرش و همچنین رسیدن این کتاب به چاپهای متعدد، در ایران نامی شناخته شده است. ضمن این که دادلی اندور در سال ۱۳۹۹ هم سفری به ایران داشته و در دانشگاه تهران مورد تقدیر قرار گرفته است. او استاد دانشگاه است و به همین دلیل نگاهی آکادمیک به سینما دارد و همه چیز را از زاویهی دید یک محقق مینگرد. نظریات او در باب فهم فیلمها و همچنین شیوهی ساخته شدن آنها، به نظریاتی قابل استناد تبدیل شده که هر علاقهمند به سینمایی را مجاب میکند که باید بیشتر بداند. در واقع در کنار کتاب «هنر سینما» نوشتهی دیوید بوردول و کریستین تامسون که در مطلب قبل به آن پرداختیم، «تئوریهای اساسی فیلم» دادلی اندرو کتاب مناسبی برای مبتدیان و تازهکارانی است که دوست دارند به شکلی جدی سینما را دنبال کنند.
از سوی دیگر این کتاب او برای متقاضیان ورود به دانشگاهها و خواندن سینما و در نهایت فیلم ساختن، کتابی حیاتی است. پس اگر در علاقهمند به خواندن سینما به شکلی آکادمیک هستید و دوست دارید روزی وارد دانشگاه هنر شوید، همین الان این کتاب را تهیه کنید و بخوانید. بسیاری دادلی اندورو را جز کسانی میدانند که باعث تحکیم و تثبیت جایگاه سینما به عنوان یک رشتهی دانشگاهی شده است. او با تحقیقات و نوشتههایش ثابت کرد که میتوان به سینما هم مانند دیگر هنرها نگریست و در قالب نگاهی آکادمیک آنها را بررسی کرد. و همچنین میتوان به دانشجوهای این رشتهی دانشگاهی یاد داد که چگونه به یک درک مشخص از سینما برسند و از آن در فیلمسازی استفاده کنند. پس در واقع اگر کتابهای دیگر این مجموعه فقط آثاری مکمل برای یک علاقهمند به فیلمسازی هستند، «تئوریهای اساسی فیلم» کتابی مهم برای آنها است.
دادلی اندور در این جا هم از سابقهی نظریات سینمایی نوشته و هم به مهمترین نظریهپردازان این حوزه پرداخته و از آنها گفته است. او با کنار هم قرار دادن این نظریات و مقایسهی آنها با هم و البته بررسی سیر تحول سینما، به مخاطب درکی از فیلمها میدهد. ضمن آن که او در این جا به چهار مقولهی اساسی در باب فیلمها میپردازد؛ مواد اولیه فیلم، فرایندی که به ماده اهمیت میدهد، فرم فیلم و هدف و ارزش نهایی فیلم. نکتهی دیگر این که این کتاب، اثری ساده و خوشخوان است که نیاز چندانی به داشتن یک پیش زمینهی سینمایی ندارد. همین روان بودنش هم کمک میکند که این چنین میان افراد مختلف، با سطح سواد مختلف محبوب باشد.
در بخشی از کتاب آمده است: نظریههای سینمایی به پرسشهایی پاسخ می دهند که فیلمسازان مطرح میکنند. از میان تمام پرسشهایی که نظریهپرداز مطرح میکند، میتوان این چهار پرسش بنیادی را که در ردهبندیها قرار می گیرند فصل مشترک گرفت: ۱. نظریهپرداز چه چیز را ماده اصلی سینما میداند؟ ۲. این ماده را چه فرآیندی به صورت یک شی معنیدار در میآورد؟ ۳. مهمترین شکلهایی که این فرآیند اختیار میکند، کدامند؟ ۴. سینما به تمامی از چه ارزشی در زندگی ما برخوردار است؟
۴. سینمای آمریکا (کارگردانان و کارگردانی ۱۹۲۹-۱۹۶۸)
- نویسنده: اندرو ساریس
- مترجم: رحیم قاسمیان
- انتشارات: هرمس
وقتی تئوری مولف توسط نویسندگان کایهدوسینما، در پاریس زیرنظر آندره بازن قوام پیدا کرد، این اندرو ساریس بود که با گفتن از آنها و نوشتن از دیدگاههای کایهدوسینماییها، آن ها را در جامعهی انگلیسیزبان معرفی و در نتیجه در دنیا شناساند. اندرو ساریس از این منظر یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات سینمایی و البته یکی از مناقشهبرانگیزترینها در دنیا است و اگر نوشتههایش نبود، آن نویسندگان فرانسوی و نظریاتشان چنین در عالم همهگیر نمیشد. اما این تمام زندگی ساریس نیست که اگر بود، نباید در این لیست اشارهای به نام وی میشد.
اندرو ساریس علاوه بر شاناساندن نظریه مولف به جامعهی انگلیسیزبان، تاثیر مهمی در شناساندن کارگردانان آمریکایی داشت. او با نگاه ویژهاش دربارهی هر کدام قلم زد و از چیزهایی گفت که تا آن زمان مرسوم نبود. اگر کایهدوسینماییها، کارگردان را در مقام مولف نشاندند، ساریس پانتئونی درست کرد که هنوز هم برخی به آن مراجعه میکنند و کارگردانان آن پانتئون را جز هنرمندان بزرگ قرن بیستم مینامند. این تبی که دربارهی اهمیت هر کارگردان در گسترش دستور زبان سینما ایجاد شده و نگاه به جهانبینی فیلمساز برای رتبهبندی جایگاهش در تاریخ سینما، اول بار توسط اندرو ساریس شکل گرفت.
از سوی دیگر اندرو ساریس موسس جامعهی منتقدان فیلم در آمریکا است و از این منظر دین بزرگی بر گردن نقد سینمایی در آن گوشهی دنیا دارد. چرا که پس از او دیدگاه کارشناسانه نسبت به سینما در آمریکا جدیتر گرفته شد. پس او یکی از افراد مهم در جا انداختن سینما به عنوان هنر، نه فقط یک سرگرمی در آمریکا است. ساریس علاوه بر تدریس در دانشگاه، در نشریاتی چون ویلیج وویس و نیویورک آبزرور هم قلم میزد.
همان طور که از عنوان کتاب هم پیدا است، کتاب «سینمای آمریکا»ی ساریس به کارگردانان و هنر فیلمسازی سینمای آمریکا در دوران کلاسیک یا استودیویی و در دوران ناطق اختصاص دارد. ساریس در این مجموعه نوشتهها دربارهی علایقش نوشته و از کار کارگردانان بزرگ و پانتئونشینها یا از کسانی گفته که فقط آنها را تکنسین میداند. اما در نهایت او با نوشتن این کتاب کار دیگری هم انجام داده است؛ او منتقد سینما را در برابر فیلمساز قرار داده تا گفتگویی میان آنها آغاز شود. تا پیش از ساریس، فیلمسازان آمریکایی چندان علاقهای به خواندن نظریات منتقدان نداشتند، اما حالا کسی آمده بود که نمیشد نادیدهاش گرفت. کتاب «سینمای آمریکا» به نوعی کتاب مقدس باورمندان به نگره مولف است.
اندرو ساریس در بخشی از کتاب و در معرفی جولز داسن مینویسد: در رویارویی با یک حیات حرفهای کم و بیش گروتسک، شاید بهتر باشد بگوییم که آسانتر است که کارگردان را از هالیوود بیرون کنیم تا عشق به هالیوود را از دلش بیرون آوریم. وجدان اجتماعی سبکسرانهی داسن هرگز نتوانست استعدادهای اندک و گاه و بیگاهش را تحتالشعاع قرار دهد … داسن کماکان فیلمساز سرزندهای با استعدادی اندک است و درک این مساله امروز دشوار است که اساسا چرا چیزی بیش از این از او انتظار میرفت.
۵. اومانیسم در نقد فیلم
- نویسنده: رابین وود
- مترجم: روبرت صافاریان
- انتشارات: مرکز
رابین وود در ایران چهرهی شناخته شدهای در نقد فیلم است. از سالها پیش که کتابهای او دربارهی آلفرد هیچکاک، میکل آنجلو آنتونیونی و هوارد هاکس در ایران چاپ شد و مباحث نظریاش با پیتر وولن دربارهی تحلیل ساختارگرایانهی آثار هاکس، نزد علاقهمندان جدی فهم سینما در ایران مورد توجه قرار گرفت، رابین وود به یکی از منتقدان مورد بحث محفلهای سینمایی تبدیل شد. رابین وود در خارج از ایران اما چهرای شناخته شدهتری است و بسیاری او را یکی از بهترین منتقدان فیلم در تاریخ و یکی از بهترین تئوریسینهای این زمینه میدانند. اما او به همان اندازه چهرهی مورد مناقشهای هم هست.
برخی رابین وود را دلبستهی تئوری مولف میدانند که البته تا حدودی حقیقتی در حرفشان نهفته است. نکته این است که جهان ذهنی رابین وود پیچیدهتر از آن بود که بتوان با استفادهی مطلق از کلمات آن را توضیح داد. رابین وود هم از نظریه مولف استقبال میکرد و هم گاهی ضدش بود. گاهی سراغش میرفت و گاهی به کل از آن دوری میکرد. اما شاید مهمترین نکته دربارهی او در دورهی دوم فعالیتهایش اتفاق افتاد که ناگهان با چاپ کتابهایی چون «هالیوود: از ویتنام تا ریگان» و «دیداری دوباره با هیچکاک» به نظرات سابق خود نگاهی دوباره انداخت و در برخی از آنها تجدید نظر کرد.
توجه به این موضوع و این تغییر از این منظر قابل توجه است که رابین وود را به نمادی از تغییر نگاه به جهان سینما میکند. حقیقتا بین دورهی اول فعالیت رابین وود و چاپ آثار اولیهاش تا دوران دوم آن و چاپ آثاری که به آنها اشاره شد، نوع نگاه کلی به سینما تغییر کرده بود و حال منتقد و تئوریسینی خوشنام و بزرگ هم میدانست که دنیا در حال عوض شدن است و به نوعی به صدای این تغییر تبدیل شد. یکی از نشانههای این تغییر انتقاد از نویسندگان نشریهی «اسکرین» به خاطر توجه بسیار به ادبیاتی سنگین است که نمیتواند مخاطب زیادی را با خود همراه کند. گرچه او دستاوردهای آنها در خصوص مفهوم ایدئولوژی بسیار میستاید.
کتاب «اومانیسم در نقد فیلم» گزیدهای از نقدها و مقالات سینمایی رابین وود است. روبرت صافاریان، مترجم کتاب، خودش از نویسندگان خوشنام ادبیات سینمایی ایران است و اشراف خوبی بر مقالات رابین وود دارد و او و نثرش را به خوبی میشناسد. این موضوع از این بابت مهم است که رابین وود بر خلاف کسی چون دادلی اندرو، نویسندهی دیریابتری است و قلم سنگینتری دارد. بنابراین مترجم علاوه بر آشنای کافی با زبان مبدا، برای انتقال بهتر مفاهیم باید بتواند که لحن و نوشتار او در زبان مقصد را هم به خوبی از کار دربیاورد. روبرت صافاریان به شکل قابل قبولی از پس این کار برآمده است.
فهرست مطالب خود گویای تنوع بحثهای رابین وود است. یکی از خصوصیات بارز نوشتههای او، آغاز کردن هر مقاله با بحثهای نظری سنگین و مفصل است. رابین وود اول از نظریاتش میگوید و وقتی خوب همهی ذهنیاتش را شکافت، به خود فیلم میرسد و به تطبیق نظرش با فیلم مشغول میشود. از این منظر با نویسندهی بسیار با سوادی رو در رو خواهید شد که خودش مانند یک مولف، دیدگاه یگانهای نسبت به دنیا دارد.
در بخشی از کتاب و زیر عنوان «متن ناهمساز: روایت در دههی هفتاد» میخوانیم: تمامی هنر سنتی (و از نظر ما، هنر آوانگارد نیز) هدف سامان دادن به تجربه و کوشش برای خلق همسازی را پیشاروی خود دارد؛ با وجود این اگر موضوع را خوب پی بگیریم، میبینیم که همهی هنرها، حوزهها یا سطوحی از ناهمسازی را آشکار میگردانند. اجازه بدهید نخست ببینیم همسازی چیست. کوشش برای درک تجربه و از این راه مسلط شدن بر آن همواره یکی از نیازهای عمیق انسان بوده است …
۶. فیلمسفه: فلسفهی فیلم ساخته
- نویسنده: نوئل کرول
- مترجم: محسن کرمی
- انتشارات: نیلوفر
نوئل کرول همانقدر که دربارهی فیلمها و سینما سخن گفته و کتاب نوشته، به فلسفهی هنر به شکل عام و البته هنر معاصر هم پرداخته است. از سوی دیگر او روی تئوری رسانهها هم کار میکند و به تاثیر رسانه در زندگی آدمی در عصر حاضر میپردازد. نوئل کرول در دو رشته موفق به دریافت دکترا شده است؛ یکی در رشتهی مطالعات سینمایی و از دانشگاه نیویورک و دیگری در رشتهی فلسفه از دانشگاه ایلینوی شیکاگو. شاید تصور کنید که او مانند کسی چون اسلاوی ژیژک به سینما نگاه میکند که از سینما قرض می گیرد تا از آن برای توضیح نظریات فلسفی، اجتماعی و سیاسیاش استفاده کند و فیلمها را تبدیل به وسیلهای این چنین میکند.
اما او در کنار دیوید بوردول از بنیانگذاران «پسا-نظریه» است. او و بوردول در این مطلب خود کسانی چون ژیژک را به باد انتقاد میگیرند که با رفتاری چنین دربارهی سینما، شناخت از فیلمها را محدود میکنند. از دید آنها نگاه روانکاوانه، پساساختارگرایانه، نشانهشناسانه و هرمنوتیکی به سینما مردود است و فقط از سینما وسیلهای میسازد که باید در خدمت بیان چیزهای دیگری مورد استفاده قرار گیرد. در حالی که سینما خودش هدف است و باید با نگاهی کاملا سینمایی و از دید مطالعات سینمایی به فیلمها پرداخت. از سوی دیگر طرفداران پسا-نظریه، تحلیلهای مبتنی بر نظریات رولان بارت و ژاک لاکان و سر زدن به کتابهای آنها برای تفسیر و تحلی یک فیلم را نمیپذیرند و آنها را کوچک شمردن سینما تلقی میکنند.
نوئل کرول کتابهای زیادی دربارهی سینما نوشته است. کتابهایی چون «مسائل فلسفی نظریه کلاسیک فیلم»، «فیلمهای رازآمیز: هوسها و سفسطهها در نظریهی فیلم معاصر»، «تفسیر تصویر متحرک»، «کاربرد تصویر متحرک» و همین کتاب مورد بحث ما تنها بخشی از سابقهی نویسندگی دربارهی سینما است. ضمن این که او با کتابهایی چون «فلسفهی هنر: دیباچهی معاصر» و «نظریهی هنر معاصر» به هنر در مفهوم عامش هم پرداخته است. البته او روزنامهنگاری حرفهای هم هست و از طریق نوشتن در روزنامه هم به فیلمها و سینما میپردازد.
در بخشی از کتاب آمده است: فیلم نیز کمکهای شایانی به فلسفه کرده است. هم از ناحیهی بردن اندیشههای فلسفی از اذهان فیلسوفان و محیطهای بستهی دانشگاهی به دل جامعه و هم از ناحیهی انضمامیسازی و فهمپذیرتر کردن اندیشههای انتزاعی و دشوار فهم فلسفی و مهمتر از همه از ناحیهی امکانات تازهای که برای اندیشیدن در اختیار فیلسوفان گذاشته است.